عشق واحساس

ميدوني همه کسم،از آخرين باري که هم ديگه رو ديديم دقيقا يازده ماه و هشت روز ميگذره داره ميشه يه سال و من هنوز منتظرم که قدم روي چشماي عاشقم بذاري بيا به خدا قسم ديگه طاقت دوري ندارم آرزومه سفره ي هفت سين امسالم با سين سلام تو کامل بشه و سفره ي هفت سين امسال رو توي خونه ي خونمون بندازيم تو رو خدا بيا آرزوم رو برآورده کن

بي تو سال هاست در چنگال اين روزگار بي رحم اسيرم بي تو حتي صداي ساعت روحم رو آزار ميده بي تو هر ثانيه داغون تر ميشم بيا اي شاه زاده ي رويا هاي من بيا با دستاي گرم و مهربونت من رو از چنگال روزگار نجات بده و با خودت ببر نذار دور از آغوش پر مهرت بميرم

نفسم وقتي چند روز پيش بعد از چند ماه انتظار دوباره ديدمت و تو با محبت کردن به من غافلگيرم کردي دوباره اميد در دل عاشقم جوانه زد پس تو رو خدا بيا و نور عشق رو به چشم هاي منتظر و بي فروغم ببخش،من هنوزم با تمام وجودم چشم انتظار تو ام،التماس دعاي فراوان